English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3048 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Ultimedia U موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
mediums U رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
medium U رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
Shockwave U سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
MCI U دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای را میدهد مثل کارت صدا و قطعه ویدیو
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
ScriptX U ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
terminator U موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد
selector U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
approval U متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval U توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
interactive U سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
caption U کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
captions U کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
resource U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
lobbied U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
navigation U چند رسانهای با کلمات کلیدی
envelopes U در چند رسانهای شکل موج صوتی
AVI U قالب چند رسانهای ویندوز ماکروسافت
envelope U در چند رسانهای شکل موج صوتی
audio U پنجرههای با قالب چند رسانهای ساخت میکروسافت
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
authoring U ایجاد یک برنامه چند رسانهای با استفاده از صوت و تصویر و عکس
members U 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
member U 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
integrated U برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
compound U وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounded U وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
multimedia U CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
compounds U وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
multimedia U کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
bulk U رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
unique U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
startup screen U متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
uniquely U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
media U دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای می دهند مثل کارت صدا و قطعه ویدیو
local U موضوعی
haze U موضوعی
topical U موضوعی
pointlessness U بی موضوعی
thematic U موضوعی
locals U موضوعی
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
multimedia U قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
mistake of fact U اشتباه موضوعی
subject index U فهرست موضوعی
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . U موضوعی را لو دادن
a sensitive subject [topic] U موضوعی حساس
subject schedule U برنامه موضوعی
ignorance of fact U جهل موضوعی
dissolves U جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
desktop U ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
dissolve U جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
have to do with <idiom> U پیرامون موضوعی بودن
to grasp an idea U موضوعی رادرک کردن
put (something or someone) out of one's head (mind) <idiom> U به موضوعی فکر نکردن
to approach [a topic] U ذکر کردن [موضوعی]
ventilation U بادگیری طرح موضوعی
extra U موضوعی که زیادی است
to touch upon [a topic] U ذکر کردن [موضوعی]
a matter of relative importance U موضوعی با اهمیت نسبی
extra- U موضوعی که زیادی است
extras U موضوعی که زیادی است
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
The subject under discrssion . U موضوعی که مطرح نیست
To raise a question . To bring up a matter . U موضوعی رامطرح کردن
object oriented graphics U نگاره سازی موضوعی
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
multimedia U محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
ASF U قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
To smell out something. U از موضوعی بو بردن (اطلاع یافتن )
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
to rule on something U حکم کردن در موضوعی [قانون]
To emborider(embellish) a subject . U به موضوعی شاخ وبرگ دادن
To discuss a question with someone . U موضوعی را با کسی مطرح کردن
To deliberately fudge the issue . To gloss it over . U موضوعی را ماست مالی کردن
to e. a person an a subject U کسی را در موضوعی راهنمایی کردن
the question referred to above U موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
object oriented programming language U زبان برنامه نویسی موضوعی
rule [on something] U دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی
rule [on something] U حکم [در] [مورد] [برای] موضوعی
nial a line to the counter U کذب موضوعی را ثابت کردن
to over a subject U موضوعی را با خنده بحث کردن
ring a bell <idiom> U یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
rogatory commission U موضوعی را ازمحکمهای به دادگاه دیگراحاله کردن
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
superfix U تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to argue the case for [against] something U بطرفداری از [برضد ] موضوعی استدلال کردن
to argue for [against] something U بطرفداری از [برضد ] موضوعی استدلال کردن
submission U موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
ignorance of the face is a good defence U جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
experts U شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
to paint a rosy picture of something U امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
to get a general idea of something U فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
expert U شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
to harp on a subject U زیادموضوعی راطول دادن به موضوعی چسبیدن
MMX U قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
to linger on a subject U روعی موضوعی درنگ کردن یامعطل شدن
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
point of honour U موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
When wI'll the matter come up for discussion ? U موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
G. U استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
to put somebody on the back burner U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
paged U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
pages U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
Intel U محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
cognizance U ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
rhetorical question U مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
rogue value U موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
life peers U عنوان
printed U عنوان و..
capitulary U عنوان
print U عنوان و..
epithets U عنوان
rubric U عنوان
rubrics U عنوان
heading U عنوان
life peer U عنوان
title U عنوان
names U عنوان ها
name U عنوان
titles U عنوان ها
epithet U عنوان
prints U عنوان و..
headings U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
topic U عنوان
title U عنوان
head line U عنوان
headword U عنوان
headwords U عنوان
headlines U عنوان
headline U عنوان
themes U عنوان ها
subjects U عنوان ها
topics U عنوان ها
caption U عنوان
appellative U عنوان
subject [topic] U عنوان
captions U عنوان
ground U عنوان
titles U عنوان
guize U روبند عنوان
caption U عنوان دادن
message heading U عنوان پیام
captions U عنوان دادن
intitule U عنوان دادن به
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
on loan U به عنوان قرض
untitled U بدون عنوان
start of heading U شروع عنوان
in a topic form U بصورت عنوان
exercise term U عنوان مانور
nowise U به هیچ عنوان
possessory title U عنوان مالکیت
superscrible U عنوان روی
head U عنوان مبحث
head U سالار عنوان
titlist U دارای عنوان
appropriation title U عنوان اعتبار
appropriation title U عنوان سپرده
berthed U کسب عنوان
brands U عنوان تجارتی
Recent search history Forum search
1olivine
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1ماست چی معنی دارد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
2single gas
2single gas
1to as
1زنه شوهر دار
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com